۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه
دخترک
۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سهشنبه
از غمی که می خوریم ...
پنجشنبه، 13 خرداد، سالروز ولادت حضرت فاطمه (س) است. فاطمه ای که چه ها درباره اش نگفته اند. همانی که در کتاب خدا به کوثر معروف است. همانی که در ایام شهادتش از او به نام مادر یاد می شود و الخ ...
جمعه، 14 خرداد، سالروز وفات امام خمینی ست. رهبر فقید انقلاب ایران، یکی از بزرگترین رِجال مذهبی سیاسی ایران در ÷نجاه سال اخیر.
شنبه، 15خرداد هم که یادآور کشتار 15 خرداد 42 است.
ولی آنچه برای من دیدنی است، رنگ غم و ماتم شهر است. رنگ عزا. گویا این عید بزرگ و خاطره این بانوی بزرگ در زیر سایه غم های قرن اخیر گم شده است و یادش "همچنان" خاک می خورد. گویا باید این غم ها به ما خورانده شوند تا با معارف انتخابی و گزینشی آشنا شویم. تا حرفی نزنیم و سکوت کنیم ...
همچنان که در 88، هفته وحدت و سالروز پیامبر و 17 ربیع الاول آمد و رفت و کسی هم صدایش در نیامد. اگر هم صدایی بود، خیلی آرام بود. ولی سالروز آزادی این کشور، صدایش به گوش فلک هم رسید.
به بهانه این غم!
روی می آورم به این بانوی آسمانی!
دوست دارم آزاد باشم. رها باشم.
دوست دارم زیر این غم ها نباشم.
دوست دارم شاد باشم و بدون غم.
سه شنبه، یازدهم خرداد ماه هشتاد و نه