دوشنبه، هجدهم آبان ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت، بزرگداشت استاد پرویز مشکاتیان به همت انجمن اسلامی دانشکده فنی، کانون موسیقی دانشکده فنی و انجمن اسلامی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، درتالار شهید چمران دانشکده فنی برگزار شد.
از این جمله خبری ِ رسمی که بگذریم، جای خالی ِ پرویز و تمام خاطرات ِ بیداد، آستان جانان، سر عشق (ماهور)، نوا، دستان، دود عود، جان عشاق و ... و خلا آن سنتور نوازی دلنشین و آن سه تار نوازی ِ دلنواز، بغضی در گلو انداخته بود که نه فروخوردنی بود و نه ...
برنامه اجرا شد با سخنرانی استاد محمدرضا درویشی، دوست و همراه قدیمی مشکاتیان از سالهای دانشجویی در دانشگاه تهران و صحبتهای حمیدرضا نوربخش در وصف پرویز. تشبیهی از حمیدرضا نوربخش به دلم نشست. اونم این بود: " همانگونه که حافظ بعد از اینکه سعدی کلام و غزل رو به نهایت زیبایی و کمال رساند، حرفی نو در غزل بیان کرد، مشکاتیان هم بعد از اینکه استادی چون فرامرز پایور سنتور نوازی رو به حد اعلای خود رسانده بود، بیانی نو در سنتور نوازی ایجاد کرد." بعد از نوربخش، سعید فرجپوری بود که چند دقیقه ای صحبت کرد و همین که خواست درآمد رو بزنه، زهرا رهنورد وارد سالن شد. سعید فرجپوری کمانچه ای زد و تصنیف وطن را خوند. بعد هم آوا مشکاتیان، دختر مشکاتیان و نوه محمدرضا شجریان روی سن اومد و شعری در وصف وطن خوند. بعد از آوا، همایون شجریان، چند دقیقه ای از مسکاتیان گفت و به اصرار بچه ها، با اون صدای گرفته اش، آوازی خوند. بعد از اون هم مجید درخشانی، عرض ادبی به استادش، مشکاتیان کرد و تار زد و آوازی خواند و روی شعر زیر، تصنیفی ساخت و اجرا کرد.
برای هر ستاره ای که ناگهان
در آسمان
غروب می کند
دلم هزار پاره است
دل هزار پاره را،
خیال آنکه آسمان
-همیشه و هنوز-
پر از ستاره است
چاره است
در آسمان
غروب می کند
دلم هزار پاره است
دل هزار پاره را،
خیال آنکه آسمان
-همیشه و هنوز-
پر از ستاره است
چاره است
آخر سر هم زهرا رهنورد یه چند دقیقه ای صحبت کرد و یه لوح یادبود که تصویر پرویز مشکاتیان و طرح پوستر برنامه بود رو به بازماندگان مشکاتیان تقدیم کرد.
پ . ن. 0 : من به عنوان عضو شورای مرکزی کانون موسیقی درگیر کارای برنامه بودم.
پ . ن. 1 : برنامه چسبید، هرچند از 25% دوم پارسه واموندم.
پ . ن. 2 : هرگونه حاشیه سیاسی و تسخیر تالار چمران توسط سبز ها و این اراجیف رو به عنوان یکی از افراد برگزارکننده ، رسما تکذیب می کنم.
پ . ن. 3 : متشکر از همکاری تمامی بچه ها ...
پ . ن. 4 : از اونجایی که این برنامه بازتاب گسترده ای تو رسانه ها و اینترنت داشت، از نوشتن حرف های خودمانی و انتقاد به افراد، همکاران و اساتید معذورم ولی کلا نظرم نسبت به خیلی ها عوض شد.
پ . ن. 5 : میشه گفت کامل ترین گزارش منتشر شده از برنامه برای روزنامه اعنماد ِ روز سه شنبه است.
پ . ن. 6 : دیروز تو فروشگاه سیاه و سپید، بغل سینما بهمن یه پوستر دیدم که روش عکس نیم رخ مشکاتیان بود و روش نوشته بود:
غم زمانه خورم
یا فراق یار کشم
۱۷ نظر:
vase "Parviz Yahaghi" chera az in ebtekarat be kharj nadadin? az meshkatian ham kalle gonde tar bood!!!
dovom inke vase zendeh ha ham marasem begririn!
"Parviz" yani chi? "Ostad Meshkatian"!!! Mage asghar aghaye baghaleeeee!!!
Dorost sohbat kon!
اووووووووووووووووول
چه حالی میده آدم توی یه جای دیگه بغیر از بلاگفا اول شه
از بلاگفا مزاحم میشیم
سمیه خانوم آدرس اینجارو دادن
برنامه ی به یاد ماندنیی بوده مثل اینکه،و حسابی خوش گذشته،خوشحالم ازین بابت(آیکنم نداره اینجا)(آیکن گل)
مثل اینکه شومام بلاگفایی هستید
شرمنده به جا نیاوردم(آیکن ماس مالی کننده ی سوتی)
سلام
دست بچه های هنری تون درد نکنه !همه
زحمت ها به گردنشون بوده!hiiii:D
اینجا چرا همه چی چپکیه؟آدم احساس میکنه گفت شیما اِ ؛ نه شیما گفت!
به امیر
شرمنده دیگه ...ه
به علی
شاخ شدیم دیگه :دی
به پیاز داغ
مگه اول شدی الان؟ :دی
به شیما
خسته نیاشن:پی
فعلا بلد نیستم خوب با اینجا کار کنمف درس میشه کم کم
خوبه !
پس هنوز پیازداغو نشناختید(آیکن غرور و تکبر)
به دختر پرتقالی
خیلی خوبه و بیشتر ...
به پیاز داغ
نچ :دی
dorostesh nemudam
update faramush nashavad
میگم دوست جان این پ.ن 0 یعنی چی؟؟؟
به علی
تنک یو ...
به سمیه
یعنی ما خفنیم و کارمون درسته، و اینکه این حرف ها رو داره یه منبع خبری آگاه میگه :پی
من اما جدی ممنونم (:
راستی نظری که توی پستی که تو لینک آدرس دادم، گذاشتم رو هم بخونید...
می روند... می پرند...
به نجوا
بی خیال ؛)
چقدر تکراری اینجا!
این دو معنا داره!
:حسش نیس!درس دارم میفهمی؟
مثلا چی بنویسم؟
:هیچی خب راس میگه! درست بخون!هیچی هم ننویس! منم مشکلی ندارم از اولشم نداشتم!
:
:آره بابا!شوخی کردم!
:
:می خندم ! هان؟
;)))
ارسال یک نظر