بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
و ز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
دوشنبه، چهارم مرداد ماه هشتاد و نه
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود // وین راز سر به مهر، به عالم سمر شود
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
و ز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
دوشنبه، چهارم مرداد ماه هشتاد و نه
۱۷ نظر:
خب خدا رو شکر که چشم از اون دختر کوچولو و مامانش برداشتی.
این شعرت رو میتونم چند تا مدل تفسیر کنم..امیدوارم اون "دراومدن از قفس" مدنظر اتفاق بیفته
.
.
.
هر چند نظرمنو می دونی که نمی شه!
به خپیت!
خب در مورد جمله اول که اشتباه می کنی!
در مورد جمله دوم هم اشتباه برداشت کردی :دی
ا؟؟ اشتباهه؟ یعنی هنوز خیره ای؟ پس اونقد نگاهشون کن تا بابای دختره بیاد:دی
در مورد جمله دوم...نمی دونم..چرا اشتباه بوده ؟
چه خاطره ها که با این آهنگ داریم...
چه هم نوایی ها که در جاده های شمال این رو بلند بلند سر میدادیم....
.
یاد باد...
ایهاالناس!
فقط کمی سیاسی مذهبی :دی
نظر خاصی ندارم! فقط میخوام بگم که خیلی چش چرونی مهدی ! :دی
من غلامم مسلم :))
عاشق و رند و نظر بازم و میگویم فاش
تا بدانی به چندین هنر آراسته ام
کامنت مسلم :))
دو حالت داره دیگه، یا همونی که مسلم میگه یه سیاسی! بابا بیا بیرون از سیاست! کثیفه ها :دی
با صدای سالار خان دوستش میداریم و البته اوریجینالش رو هم
به علیرضا
بابا تو که میدونی! اصل زندگی بر کثافت کاریست :دی
به پپری
تو قمر الملوکم گوش میدی؟
آوریــن! آوریــن! :دی
سلام.
خوبی؟
روزه برده :دی
مطمئننی؟
دیروز یه لحظه تو یونی دیدمت..راهروی کنار سایت.با یه آقایی داشتی صحبت می کردی..ولی دیگه ندیدمت..چرا؟
salam
ajab poste jadidi be cheshmam khord.
مگه این گودر میذاره شما به بلاگتون برسید؟
آخ یادش به خیر! با بر و بچ شبایی که تا دیروقت برا کمیکار مونده بودیم و برمیگشتیم خونه، بلند بلند تو فنی می خوندیمش!
خيلي چسبيد
در راستاي اثبات وجود ايراني خوش قول! ليست افراد حاضر در قرارمون رو تو يه پست گذاشتم. ممنون ميشم اگه براي اطلاع خوانندگان وبلاگت يه لينك به اون پست تو يكي از نوشته هات بذاري تا خواننده هات با بچه هاي امروز آشنا بشن.
در ضمن اميدواريم در جلسات بعدي كمي زودتر از پايان قرار شما را داشته باشيم!
ارسال یک نظر