۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

طهران با طعم قهوه فرانسه


باهاس برا چیزی که دنبالش می‌گردی و هیش‌کی هم نمی‌دونه چیه، بری توپ‌خونه، بعدش ناصرخسرو، از جلو دارالفنون‌ی که بار مملکتی رُ رو دوش می‌کشید و خرابی سهمش‌ه بری پایین تا شمس‌العماره و بازار. از خیام بیای بالا، از همه اون قطعه فروشی‌ها خسته که شدی، بکشی بری دست شرق خیابون، از کنار نرده‌های پارک‌شهر رد شی تا اون نرده‌ها و دیوارچین سنگی شاید کمی بازی‌ت بده. به امام خمینی که رسیدی، یهو غرق شی بری غرب، و 30 تیر رُ بری بالا. دقیقن از کنار موزه ملی با اون طاق آجری قرمز رنگ‌ش. به جمهوری که رسیدی، بویی تمام سرت رُ پر می‌کنه و می‌کشونت‌ت به شرق، می‌رسی به یه مغازه قدیمی که بوی قهوه‌ش همه تن پرتلاطم‌ت رُ آروم می‌کنه. "قهوه ریو" که وختی ازش قهوه می‌خری، قهوه‌فروش ارمنی خوش خلق‌ش، 5-4 گرمی قهوه بیشتر برات می‌ریزه تا وزن کیسه قهوه رو ترازو جبران شه.
یه وختایی تو همین شهر، با یه کیسه قهوه فرانسه می‌شه خوش بود و دنبال زندگی دوید.



چهارشنبه، بیست و ششم مهر نود و یک

۲ نظر:

Reyhan گفت...

زنده ای اینقده راه رفتی؟
یه قهوه فروشی هم توی انقلاب بود من اسمشو یادم نمیاد. اونم قهوه های نابی داشت. اصن با اتوبوس هم که رد میشدی بوی قهوه اش میومد!

آرزو گفت...

:)