این فیلم در چشم باد هست. اون ایرانی که خلبانه، همسن و ساله آقاجون خدا بیامرزه. آقاجون زمان جنگ جهانی دوم و حمله به ایران، دهه سوم زندگیش بود و اواخر دوره اجباریش رو میگذروند. پس ایرانی ِ پدر میشه جای بابای آقا جون. ایرانی ِ پدر هم در دهه سوم زندگیش در گیر قیام جنگل و آشوب های اواخر قاجار بود. بابا هم که میشه همسن و سال پسر ایرانی ِ خلبان، دهه سوم زندگیش همزمان با جنگ هشت ساله بود. الانم که منم و دهه سوم زندگیم و جنگ و دروغ و ریا و تزویر. هر از چندگاهی پلیس ضد شورش و یگان ویژه خونمون کم میشه. دوستان هم میریزن تو خیابون، اونهم تمام قد و مجهز و چه ها که با این مملکت نمی کنن.
یه حساب سرانگشتی بکنی، خیلی راحت به این نتیجه می رسی که حداقل چهار نسل که داریم با جنگ و درگیری و آشوب سر میکنیم.
بازم خدایا شکرت ...
شنبه، چهاردهم آذرماه هشتاد و هشت
۳ نظر:
مملکته داریم؟ D:
به نجوا
فک کردی کم الکی ِه :دی
ما که سعادت نداشتیم بیشتر خدمتتون باشیم،اما از دیدنتون خوشحال شدم بسیار زیاد...
************
متاسفانه گویا ناف بچه های ایران زمین رو با جنگ بریدن ...نمیدونم چرا،چی شده گذشتگان ما چی کردن که چندین نسله که دارن تاوان پس میدن....
ارسال یک نظر