"ورود لوازم و آثار هنری به فرهنگستان هنر ممنوع می باشد."
این جمله ای بود که دوشنبه، 13 اردیبهشت، موقع ورود به فرهنگستان هنر برای کلاس مثنوی آقای بیانی شنیدم. پس مخیر بودم بین دو کار، یا کلاس رو فاکتور بگیرم و راهی خونه بشم. یا تار رو با خودم ببرم سر کلاس و هنگام خروج از فرهنگستان، به دلیل نداشتن برگه خروج برای تار، تار رو اهدا کنم به فرهنگستان و بیت المال و الخ.
الا ای حال، بعد از پرس و جو ها کاشف به عمل آمد که تمام این تدابیر شدید امنیت، بعد از دزدیده شدن مجسمه های شهر تهران و جهت جلوگیری از دزدی هنری در فرهنگستان هنر اعمال می شوند.
حال من نمی دانم دزدیده شدن مجسمه ها و آثار امثالهم که هنوز هم ادامه دارد، آیا با این گونه اقدامات تمام می شود؟!
فی الجمله، شاه دزد آزاد است و اینان به پر و پای مالباختگان می پیچند ...
رونوشت به رئیس جدید فرهنگستان و اونی که انتخابش کرده و دم به ساعت میره اینور و اونور و تو استانداری ها کارگروه فرهنگی-هنری راه می اندازه اونم از مدل تخصصیش.
جمعه، هفدهم اردیبهشت ماه هشتاد و نه
۱۱ نظر:
kخب پس چی؟ چی فکر کردی؟ نه..خداییش چی فکر کردی؟ فکر کردی اینا مثل همون رییسشون الکی و یهویی تصمیم می گیرن؟ بابا حتما کار کارشناسی شده دیگه..
به خپیت
بر منکرش لعنت :دی
شما چی فکر کردی اینا همه دخیله در موضوع دزدی .
میگن دزدها با جرثقیل فرار کردن فکر کن با جرثقیل
به ناشناس دوست داشتنی!
بر منکرش لعنت. اصلا برا همینه که دستور فرمودن دیگه :پی
عجب مسخره بازیه بلد نیستن جلو دزدی رو بگیرن کارای عجیب میکنن!!
راستی سلام
بابا این چیزا که عادیه...جوک شده این چند سال اخیر
به خانوم مارپل!
خوب چرا شوما کمکشون نمی کنی؟ :دی
به پپری!
:))
من وقتمو واسه اینا هدر نمیدم کارای مهمتری دارم:دی
به خانوم مارپل!
شوما الان داری دنبال مجسمه ها می گردی گمونم. آره؟ :دی
نه دیگه مجسمه ها رفت منم نیم تونم کاری از پیش ببرم
کارای مهمتر تری دارم اصرار نکن:دی
به خانوم مارپل!
مجسمه دزد که پیدا نمی کنی. رای دزد را چه طور؟
ارسال یک نظر