میدانی؟
هر چیز کاربرد خودش را دارد. بعضی چیزها ثابتاند. مثل چوبلباسی، کمد، صندلی. اینها یک گوشهای هستند، بهشان سر میزنی، حالشان را میپرسی، استفادهشان میکنی. هر از گاهی هم تعمیری، چیزی میخواهند. کم توقعاند و بی زیان. مثل مقوا :پی
بعضی دیگر نه! اصلن ماهیت وجودشان در "حرکت" است. یک جا که باشند، مثل آب میگندند. مثل نفس که اگر نیاید و نرود، خفهات میکند. مثل ابر که اگر یکجا بماند، دلگیرت میکند. باید برود و بیاید تا شادت کند، باید ببارد تا آزادت کند.
یکی از همین موجودات لازمالحرکت، "حرف" است. باید حرکت خاص خود را داشته باشد. حرکت مناسبش هم، رسیدن به طریق مناسب به گوش صاحب مربوطه است. اصلن فلسفه زندگی اش این است. وگرنه بهش میگفتند حدیث نفس یا یه همچین چیزی. اگر یک "حرف" را کسی باید بشنود، این "حرف" باید گفته شود. وگرنه میماند یک جا، سنگین میشود، عین غمباد. هی بزرگ و بزرگتر میشود. آخر سر هم جایش را، همان سینه حاملش را ، میتَرکاند و پاره میکند. پارهگیای که درمانپذیر نیست. اما اگر همین "حرف" گفته شود، به جا گفته شود، به گوش صاحبش گفته شود، مستقل از نتیجهاش، گفتنش انرژی آزاد می کند. انرژیای که گوینده و شنونده را از غم میرهاند.
یکشنبه، شونزدهم بهمن ماه نود
یکشنبه، شونزدهم بهمن ماه نود
۵ نظر:
خیلی خوووب...
به شخصه از مخالفین تئوری ِ "یک جاهایی باید سکوت کرد" میباشم.
ما بیشماریم :دی
البته جديدا ثابت شده مقوا خيلي هم ثابت نيست و حرکت ميکنه ! سوار ميشه پياده ميشه .راه ميره و غيره... :)))
---
ولي درکل موافقت خودم رو با حرفات اعلام ميدارم ! :)
آرزو!
:V
:پی
رها!
:)))
یه پست مفبوایی طلبت :پی
چقدررررر قشنگ نوشتی اینو، واقعا زیبا بود، خوشم اومد
:)
مچکر
مچکر همای
:دی
ارسال یک نظر